هجوم به خانه پیغمبر
سید جعفر شهیدى
زندگانى فاطمه زهرا سلام الله علیها ص 108
«و انه لیعلم ان محلى منها محل القطب من الرحى» (على علیه السلام)خانه عایشه ماتم کده است.على (ع) ،فاطمه،عباس،زبیر،فرزندان فاطمه حسن،حسین دختران او زینب و ام کلثوم اشک مىریزند.على با همکارى اسماء بنت عمیس مشغول شست و شوى پیغمبر است. در آن لحظههاى دردناک بر آن جمع کوچک چه گذشته است؟خدا مىداند.کار شستشوى بدن پیغمبر تمام شده یا نشده،بانگى بگوش مىرسد:الله اکبر.
على به عباس:
-عمو.معنى این تکبیر چیست؟
-معنى آن اینست که آنچه نباید بشود شد (1) .ادامه مطلب...
باسمه تعالی
با عرض تسلیت اربعین شهادت
تجسم پاکبازی و اسوه از خود گذشتگی
حضرت سیدالشهدا،
امام حسین بن علی (علیهما السلام)
و یاران فداکارش خدمت تمامی آزادگان جهان نوشتاری را بر گرفته از مقاله "شهید"، استاد مرتضی مطهری به مناسبت این ایام خدمت علاقه مندان تقدیم می کنم .
در فرهنگ مردم جهان، برخی کلمات از نوعی عظمت و احترام و احیانا قداست برخوردارند. عالم، فیلسوف، مخترع، قهرمان، استاد، مصلح و ... از این قبیل کلمات اند که بعضی در عرف جهانی و برخی در عرف مسلمین توأم با نوعی عظمت و قداست می باشند.
اگر کسی با مفاهیم اسلامی آشنا باشد، می داند که واژه "شهید" در فرهنگ مسلمانان از نوعی قداست برخوردار است و گویی هاله ای از نور آن را فرا گرفته است؛ چنانکه از نظر اسلام، فردی که به درجه شهادت نائل شود، به یکی از عالی ترین مراتب ممکن برای انسان رسیده است. از این رو پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: "بالای هر نیکوکاری، نیکوکار دیگری هست؛ تا آنکه انسان در راه خدا شهید شود. همین که در راه خدا شهید شد، دیگر بالادست ندارد."(1)
اکنون با این مقدمه به تبیین ابعادی از حماسه عظیم شهید می پردازیم:
هرکس که به بشریت خدمتی کرده است، حقی بر بشریت دارد. عالم به سبب دانش خود، متفکر از رهگذر اندیشه اش، مخترع از راه صنعتش و معلم اخلاق بواسطه حکمت عملی خود، هر کدام حقی بر بشریت دارند. اما حق شهید بر بشریت چیست؟ شهید با فداکاری و از خودگذشتگی اش و با سوختن و خاکستر شدن خود، محیط را برای فعالیت و خدمت دیگران مساعد می کند. در حقیقت همه گروه های فوق، بخشی از دارایی خود را برای خدمت به بشریت بکار می گیرند، اما شهید زندگی و همه هستی خود را در طبق اخلاص می گذارد و با ریخته شدن خون خود، خونی تازه در رگهای جامعه تزریق می کند. لذا این حرکت شهید، حق هر خدمتگزاری را تحت الشعاع خود قرار داده و همه را مدیون خود می کند. لذا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: "هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست."(2)
در حقیقت مثل شهید، مثل شمعی است که خدمتش از نوع سوختن و فانی شدن است؛ تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده است، آسایش بیابند و به بشریت خدمت کنند.(3)
اما هنوز درباره شهادت و منشاء قداست آن صحبتی نشده است. واقعا شهید قداست خود را از کجا می گیرد؟ شهادت از دو جهت با بقیه مرگ ها متفاوت است و قداست آن را باید در همین دو جهت جستجو کرد. یکی اینکه برخی از انواع مرگ، لاجرم با یک جنایت همراه است؛ چه از طرف مقتول که خودکشی نام می گیرد و چه از سوی قاتل که در این صورت کشته شدن، افتخاری برای مقتول شمرده نمی شود. اما شهادت از آن جهت که در راه هدفی مقدس و اصطلاحا فی سبیل الله است، امری تحسین بر انگیز و افتخار آمیز است.
دیگر اینکه بر خلاف عموم مرگها که شخص به طور ناآگاهانه می میرد و قهرا افتخاری برای او بحساب نمی آید، شهادت عملی کاملا آگاهانه و اختیاری است و این، خود به عنوان ارزشی بزرگ برای آن محسوب می شود. لذا شهادت تنها شکلی از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر می باشد و شهید از آن رو که آگاهانه تمام هستی خود را در راه خدا فدا می کند، شریف و مقدس شمرده می شود.
در حقیقت، شهید از طرفی چون شهادت را برترین نوع مرگ می بیند، همیشه در آرزوی آن است و از طرفی هم رابطه شهید با مرگ از نوع رابطه مرغ با قفس نیست؛ بلکه از نوع رابطه دانشجو با دانشگاه است؛ یعنی شهید در عین اینکه وجودش را در دانشگاه این جهان لازمه تکامل و تعالی خود می داند، اما در عین حال آرزوی وطن و منزلگاه آخرت، مانند آتشی در درون او شعله می کشد. این عشق به وطن را می توان در کلام مولای متقیان، علی (علیه السلام) به وضوح مشاهده کرد؛ آن هنگامی که پس از ضربت خوردن فرمود: "قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم!"(4)
بنابراین شهادت، خود برترین پایان برای جسم انسان است و ماندگارترین و ارزشمندترین خدمت به بشریت. بنابرا این، شهدا نیز هر چه در بذل جان و هستی خود پاکبازانه تر به میدان شهادت آمده باشند و آگاهانه تر خونشان را در راه خدا تقدیم نمایند، از شرافت و قداست بیشتری برخوردار هستند. از همین روست که در میان شهیدان، آنکه از همه بیشتر درخشید، امام حسین بن علی (علیهما السلام) است. صفحات تاریخ به خوبی گواهی می دهند که امام حسین (علیه السلام) در بذل هستی خود و قداست هدف خویش، گوی سبقت را از دیگران ربود. لذا اگر هیچکدام از شئون یک امام را برای آن حضرت (علیه السلام) در نظر نگیریم، برای شرافت و سروری ایشان همین بس که هر چه از جان و مال و خانواده و سر و پیکر داشت، همه را در راه خدا نثار نمود. پس به حق گفته ایم و می گوییم که او سید و سالار شهیدان است؛ بلکه سالار شهیدان همه زمانها و مکانها و بشریت همواره وام دار خون مطهر اوست.
(بر گرفته از مقاله "شهید"، نوشته استاد مرتضی مطهری، با تصرف و تلخیص)
بسمه رب الحسین
سلام بر ام المصائب زینب(س)
بعد از مدتها فرصت نوشتن دست داد ...در شب شام غریبان حضرت سیدالشهداء(ع)و به یاد صبر زینب بهتر از این شعر قادر طهماسبی (فرید) در وصف بزرگی و شرافت عاشورائیان مطلبی را مناسب نوشتن نیافتم:
سر نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا مىماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا مىماند اگر زینب نبود
ذو الجناح داد خواهى، بىسوار و بىلگام
در بیابانها رها مىماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت یعنی آن خورشید سرخ
پشت ابرى از ریا مىماند اگر زینب نبود
در شکست لشکر شمشیرها، تیغ زبان
در نیام ادعا می ماند، اگر زینب نبود
زخمه زخمىترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وامىماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها مىماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوى چشم ما مىماند اگر زینب نبود
باسمه تعالی
"رمز دوستی و سرّ دشمنی"
کیمیاگران معتقد بودند که در عالم ماده ای وجود دارد به نام اکسیر که می تواند ماده ای را به ماده دیگری تبدیل کند. قرنها به دنبال آن گشتند اما نیافتند. در این میان، شعرای فارسی زبان، عشق را اکسیر نامیده اند و گفتند: اکسیر واقعی که نیروی تبدیل دارد، تنها عشق و محبت است که اگر عشق و محبت نباشد، دل، دل نیست، بلکه آب و گل است.
از بزرگترین امتیازات شیعه این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمانی که این مکتب توسط پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پایه گذاری شد، زمزمه محبت و دوستی در میان بوده است. از این رو، تشیع مذهب عشق و شیفتگی است.
در تاریخ اسلام از علاقه شدید و شیدایی مسلمانان نسبت به شخص پیامبر اکرم (صلی اله علیه و آله و سلم)، نمونه های برجسته و بی سابقه ای را مشاهده می کنیم. همچنین همواره گروهی را بر گرد علی (علیه السلام) می بینیم که شیفته و مجذوب او می باشند. علی (علیه السلام) همان کسی است که در عین اینکه بر افرادی حد الاهی جاری می ساخت، باز هم از او روی بر نمی تافتند و از محبتشان به او کاسته نمی شد؛ محبتی که سرچشمه ای جاودانه داشت...ادامه مطلب...
21 رمضان
سالروز شهادت مظهر عدالت و اسوه ی شهامت،
پدر امت و مقتدای مؤمنین،
امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (علیهما السلام)
بر تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت
تسلیت باد.
میلاد باسعادت سبط اکبر پور حیدر فرزند زهرای
اطهر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) راخدمت اقا امام زمان(عج) وتمامی
شیعیان ومحبین اون حضرت تبریک وتهنیت عرض میکنم.
باسمه تعالی
« اعتراف »
امواج خروشان تاریخ، گاهی اخبار سرنوشت سازی از رویدادهای آینده به همراه خود می آورند. اما اگر این پیش گوئیها با منبع وحی پیوند بخورد، اعتبار و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. در این میان، مهم آنست که ما انسانها این امواج را به خوبی دریافت کنیم و هنگامی که با ترازوی منطق آنها را سنجیدیم، از صمیم قلب آنها را بپذیریم و خویشتن را برای رویدادنشان آماده نمائیم. موضوع رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز جزو آن دسته از رویدادهای سرنوشت سازی است که پیش گوئی آن، از مدتها قبل توسط منبع وحی در صفحات تاریخ نگاشته شده بود.
قرآن مجید با صراحت کامل می گوید: اهل کتاب نام و خصوصیات او را در کتاب های خود می خوانند و می دانند که پیامبران آنان از ظهور و برانگیختن چنین رهبری گزارش داده اند.(1)
از این رو دانشمندان یهود، راهبان مسیحی و کاهنان عرب پیش از بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، از نبوت آن حضرت خبر می دادند و مدرک آنان نیز همان کتاب های دینی و عهدین بود. ادامه مطلب...
« به دنبال نشانه »
شناسائی خلیفه خدا بر روی زمین و یاری جستن از او در فراز و نشیبهای مختلف زندگی، یکی از مهم ترین اصول فکری و عملی شیعه است. لذا در طول تاریخ همواره این دغدغه در ذهن شیعیان وجود داشته که چگونه و بر اساس چه نشانه ای می توانند امام خویش را در میان مردم تشخیص دهند و دل به او بسپارند. واقعا چگونه می توانیم امام خودمان را بشناسیم؟ این پرسشی است که ابابصیر (یکی از اصحاب مبرز اهل بیت(علیهم السلام))، از محضر امام موسی بن جعفر (علیه السلام) پرسید و آن حضرت نیز از میان مجموعه نشانه ها، 4 نشانه مهم را برای او بازگو نمودند.
" ابابصیر گوید که به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) عرض کردم : فدایت شوم! به چه چیز امام شناخته می شود؟ فرمود: به چند چیز که نخستین آنها این است که از پدرش (امام پیش از خود) سخنی و اشاره ای درباره امامت او گذشته باشد تا همان حجت و دلیلی باشد، و (دوم) به اینکه از او پرسش شود و او پاسخ گوید و اگر پرسشی نشد، او خود آغاز سخن کند و (سوم) به اینکه از آینده خبر دهد و (چهارم اینکه) با مردم با هر زبانی (که دارند)، با همان زبان گفتگو کند .
سپس فرمود: ای ابا محمد! تا برنخاسته ای، یک نشانه ی آنرا به تو نشان خواهم داد.
ابوبصیر گوید: طولی نکشید که مردی از اهل خراسان وارد شد و به زبان عربی با آن حضرت سخن گفت، اما موسی بن جعفر(علیه السلام) به فارسی پاسخ او را داد.
مرد خراسانی عرض کرد: به خدا اینکه من با شما به زبان فارسی گفتگو نکردم، برای این بود که گمان کردم شما فارسی را نیکو نمی دانی.
امام هفتم در پاسخ او فرمود: سبحان الله! اگر من به خوبی نتوانم پاسخ تو را بدهم، علت شایستگی من برای منصب امامت در چیست؟ سپس فرمود: ای ابا محمد! همانا امام (کسی است که) زبان هر یک از مردم (زمین) و هم چنین زبان پرنده و هر جانداری را به خوبی بداند."(1)
امام من کسی است که خداوند او را برگزیند و بواسطه اولیای خویش به من معرفی نماید. امام من کسی است که پاسخ هیچ پرسشی او درمانده نمی کند و حتی از پرسش ناگفته من نیز با خبر است. اهل هر کجا که باشم و به هر زبانی که سخن بگویم، امام من حرف دلم را می شنود و از آن آگاه است. پس چرا به سراغ او نروم و با نور هدایتش راه زندگی ام را نیابم؟
آجرک الله یا صاحب الزمان
حمله ی تروریستی و جسارت مجدد به حرمین عسکریین (ع) را به پیشگاه مقدس قطب عالم امکان ، صاحب العصر و الزمان ، حضرت مهدی روحی له الفداه و نائب بر حقش ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامت برکاته ،مراجع عظام و تمامی شیعیان جهان تسلیت عرض می نمایم .
باسمه تعالی
در زهد بی همتا...
پس از آنکه زینب (علیها السلام) به سن رشد رسید، خواستگاران بسیاری پیدا کرد که برخی از آنان از اشراف و روسای قبایل عرب بودند. آنان گمان داشتند بخاطر ثروتشان یا منصبی که در جامعه دارند می توانند به افتخار ازدواج با زینب (علیها السلام) نائل آیند.
به عنوان نمونه، اشعث بن قیس که از ثروتمندان یکی از قبایل عرب به شمار می آمد و از نظر خویشاوندی با خلیفه اول بسیار نزدیک بود، غرور و افتخاری برای خود قائل بود و گمان می کرد به خاطر پیوندش با خانواده ی خلیفه اول، می تواند داماد امیر المومنین علی (علیه السلام) نیز باشد.
ظاهرا او روزی در خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) حضور داشت و عبور زینب (علیها السلام) را از فاصله ای شاهد بود. در این هنگام او، زینب (علیها السلام) را از پدر بزرگوارش خواستگاری کرد؛ اما امیرالمؤمنین(علیه السلام) درخواست او را رد کرده و او را به خاطر غروری که سبب جراتش در این خواستگاری شده بود، سرزنش نمود.(1)
در بین خواستگاران زینب کبری(علیها السلام)، نام عبدالله بن جعفر نیز به چشم می خورد. او در خانه ی علی (علیه السلام) آمد و شد داشت و مورد علاقه ی رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) و امیرمومنان(علیه السلام) بود. ادامه مطلب...