سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«خداوند کسی را که نافرمانی اش کند، دوست نمی دارد» . آن گاه حضرت این شعر را برخواند : خدا را می کنی و باز اظهار دوستی او را می نمایی ؟! [محمّد ابی عمیر - کسی که خود از امام صادق علیه السلام شنیده بود برایم نقل کرد که ایشان می فرمود]

بصیر

باسمه تعالی

« فرزند منا »

 

" ای فرزند عزیزم ! بدان این عمر توست که با گذشت ساعت‏ها از دست می‏رود، نه چیزی دیگر و نیز  توجه داشته باش که تو به نعمتی نمی‏رسی مگر با جدایی از نعمتی دیگر، پس بپرهیز از آرزوی دراز، زیرا که چه بسیار آرزومندان که به آرزوی خویش نرسیدند . . . "

فرازی از وصیت امام سجاد (علیه السلام) به فرزندشان

 

بعد از واقعه ‏ی کربلا و آمدن خاندان نبوت به شام، یزید سرمست از غرور و شادمان از پیروزی، مجلس جشن بزرگی در مسجد جامع دمشق برپا کرد. در این مجلس عمومی که همه‏ی اسیران نیز حضور داشتند، یک خطیب رسمی ماموریت یافت تا از امیرالمومنین و امام حسین (علیهماالسلام) بدگویی کند و شیوه‏ای که از زمان معاویه به جای مانده بود را ادامه دهد. پس از پایان صحبت خطیب، حضرت سجاد (علیه السلام) لب به سخن گشودند و فرمودند:"به من اجازه دهید که بر بالای این چوب‏ها بروم و کلماتی بگویم که رضای خدا در آن است و شنوندگان آن نیز اجر و ثواب خواهند برد." یزید که از نتیجه‏ی سخنرانی امام بیم‏ناک بود، در ابتدا مخالفت کرد ولی در نهایت به واسطه ‏ی اینکه افکار عمومی مردم تحریک شده بود، مجبور شد که با سخنرانی امام موافقت کند. هنگامی که امام بر فراز منبر قرار گرفتند، سخن خود را با حمد و ثنای الهی آغاز کردند و در ادامه برای انبوه حاضرانی که از فرط سال‏ها تلاش‏ تبلیغی و گمراه کننده‏ی حکومت معاویه و فرزندش یزید، سفارشات مؤکد پیامبر اکرم (صلی‏الله‏ علیه و آله‏ و سلم) نسبت به اهل بیت را از یاد برده‏ بودند و جایگاه، مقام و مسئولیت خاندان نبوت در ساختمان دین را نمی‏دانستند، به معرفی خود پرداختند و فرمودند:  

 

"هر کس مرا می‏شناسد که می‏شناسد و هر کس که نمی‏شناسد، بداند که من فرزند مکه و منا(1) هستم، من فرزند زمزم و صفا هستم . . . "

 

این جمله اشاره به این معنا دارد که اگرچه ما امسال به منا نرفتیم و در آنجا وقوف و بیتوته نکردیم(2) و گوسفند نکشتیم، ولی منا از ما است، چون منا مثل مکه، مدینه و حتی همانند خود کعبه زمین و خانه‏ای مرده بود که سال‏ها پیش روح از آن رخت بربسته بود و این ما بودیم که با کربلا رفتن خود آن سرزمین مرده را زنده کردیم و هر کس که زمین مرده‏ای را زنده کند، آن زمین از آن اوست.(3) کسی با قربانی کردن گوسفند و شتر مالک منا نمی‏گردد، چون منا با این چیزها زنده نخواهد شد. منا با قربانی کردن پدر، برادر، عمو و اصحاب و تقدیم اسیر و جانباز در راه خدا زنده می‏شود. از این جهت است که ما صاحب منا و وارث آن هستیم؛ چنانکه وارث صفا، مروه، زمزم و کعبه نیز هستیم. چون قیام ما بود که کعبه را زنده کرد، به حج بها داد و آبروی حج را حفظ کرد وگرنه گوسفند کُشتن، به دور خانه‏ی خدا طواف کردن و سعی بین صفا و مروه، کار بسیار سهلی است که هر کسی از عهده‏ ی آن بر می‌آید.

آنگاه فرمود: "من فرزند کسی هستم که او را بر آسمان بردند . . . ، من فرزند رسول الله و فرزند علی مرتضی هستم." و سپس فرمود :" من فرزند فاطمه زهرا و فرزند سرور زنان عالم هستم."

با این سخنرانی، جنگی که به دنبال بیعت ‏خواهی یزید از امام حسین(علیه‏ السلام)، از مدینه آغاز شده بود با پیروزی امام حسین (علیه ‏السلام) در دمشق به پایان رسید. در پی سخنان حضرت امام سجاد(علیه‏السلام) اوضاع سیاسی شام را دگرگون شد و مردمی که برای پیروزی یزید و حکومت اموی جشن گرفته بودند، از خواب غفلت بیدار شدند و مجلس جشن و شادی‏شان به مجلس گریه، ضجه و عزا تبدیل گشت.

 

« بر گرفته از کتاب حماسه و عرفان ، اثر آیه الله جوادی آملی(به همراه توضیحات بیشتر) »




بصیر ::: جمعه 84/12/5::: ساعت 2:45 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 33


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :140464
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<