سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ یاران، کسی است که تو را به سوی خیر راهنمایی می کند . [امام علی علیه السلام]

بصیر

            گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام

با نگاهى اجمالى به 56 سال زندگى سراسر خداخواهى و خداجویى حسین (ع ), درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنى و بندگى و نشر رسالت احمدى و مفاهیم عمیقى والاتراز درک و دید ما گذشته است .اکنون مرورى کوتاه به زوایاى زندگانى آن عزیز, که پیش روى ما است :
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیارى داشت . گاهى در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت . (1) و حتى در آخرین شب زندگى دست از نیاز و دعا برنداشت , و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداى خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاى زیاد و استغفار را دوست دارم . (2)
حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد. (3) ابن اثیر در کتاب اسد الغابة می نویسد: کان الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها. (4) حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز میگزارد و به حج میرفت و صدقه میداد و همه کارهاى پسندیده را انجام میداد.
شخصیت حسین بن على (ع ) آن چنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتى با برادرش امام مجتبى (ع ) پیاده به کعبه می رفتند, همه بزرگان و شخصیت هاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده , همراه آنان راه می پیمودند. (5)
احترامى که جامعه براى حسین (ع ) قائل بود, بدان جهت بود که او با مردم زندگى میکرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود, چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود, و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند, او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود. و گرنه , او نه کاخ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ, و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند,...
این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست , بخوانیم : روزى از محلى عبور می فرمود, عده اى از فقرا بر عباهاى پهن شده شان نشسته بودند ونان پاره هاى خشکى می خوردند, امام حسین (ع ) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت , نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : ان الله لا یحب المتکبرین , (6) خداوند متکبران را دوست نمیدارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم , شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند, (7) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد, و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت .
شعیب بن عبدالرحمن خزاعى می گوید: چون حسین بن على (ع (به شهادت رسید, بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند, علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند, فرمود این پینه ها اثر کیسه هاى غذایى است که پدرم شب ها به دوش می کشید و به خانه زن هاى شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید.(8)
شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستمدیدگان می توان در داستان ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام دریافت , که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر میشویم : یزید به زمان ولایتعهدى , با این که همه نوع وسایل شهوت رانى و کام جویى و کامروایى از قبیل پول , مقام , کنیزان رقاصه و... در اختیار داشت , چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود. پدرش معاویه به جاى این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده اى نشان دهد, با حیله گرى و دروغ پردازى و فریبکارى , مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند.حسین بن على(ع) از قضیه باخبر شد, در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکى از قوانین اسلام , زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزه اى قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندى خودرا به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت , و این رفتار داستانى شد که درمفاخر آل على (ع ) و دنائت و ستمگرى بنى امیه , براى همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (9)
علائلى در کتاب سمو المعنى می نویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساخته اند, یکى در شجاعت , دیگرى در زهد, آن دیگرى در سخاوت , و... اما شکوه و بزرگى امام حسین (ع ) حجم عظیمى است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است , گویا او جامع همه والایی ها و فرازمندی ها است . (10)
آرى , مردى که وارث بی کرانگى نبوت محمدى است , مردى که وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع ) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (س ) است , چگونه نمونه برتر و والاى عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلت هاى خدایى نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .امام حسین (ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم می سازد, بلکه او با همه خویشتن , آیینه تمام نماى فضیلت ها, بزرگمنشی ها, فداکاری ها, جانبازی ها, خداخواهی ها وخداجویی هامی باشد. او به تنهایى می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت راضامن گردد. بودن و رفتنش , معنویت و فضیلت هاى انسان را ارجمند نمود.

پی نوشت ها:

(1)عقد الفرید, ج 3, ص 143.

(2) ارشاد مفید, ص 214.

(3) مناقب ابن شهرآشوب , ج 3, ص 224 - اسد الغابة , ج 2, ص 20.

(4) اسد الغابة , ج 2, ص 20.

(5) ذکرى الحسین , ج 1, ص 152, به نقل از ریاض الجنان , چاپ بمبئى , ص 241 -انساب الاشراف .

(6) سوره نحل , آیه 22.

(7) تفسیر عیاشى , ج 2, ص 257.

(8) مناقب , ج 2, ص 222.

(9) الامامة والسیاسة , ج 1, ص 253 به بعد.

(10) از کتاب سمو المعنى , ص 104 به بعد, نقل به معنى شده است




بصیر ::: سه شنبه 84/11/18::: ساعت 6:3 عصر

 

باسمه تعالی

 

 

« سروش پاکبازی »

«اى‌ مردم‌! رسول‌ خدا فرمود: هر کس‌ سلطان‌ زورگویى‌ را ببیند که‌ حرام‌ خدا را حلال‌
نموده‌، پیمان‌ الهى‌ را مى‌شکند و با سنت‌ و قوانین‌ رسول‌ خدا از در مخالفت‌ درآمده‌
و در میان‌ بندگان‌ خدا، راه‌ گناه‌ و معصیت‌ و ستم‌ و دشمنى‌ را در پیش‌ مى‌گیرد، ولى‌
با عمل‌ یا سخن‌ اظ‌هار مخالفت‌ نکند، بر خداوند است‌ که‌ او را در محل‌ و جایگاه‌ آن‌
سلطان‌ ظ‌الم‌ )در جهنم( قرار دهد (1)  »

امام حسین بن علی (علیه السلام)

 

 

حق پرستى و عدالت خواهى و آزادمنشى،  زهد و تقوى، شجاعت و صراحت و همه صفات انسانى که در على و خاندانش بروز کرد، میوه درخت توحید و خداپرستى و تسلیم و توجه خالص به مبدأ بود. هرگاه دو کار برایشان پیش مى آمد، آن را اختیار مى کردند که رضاى خدا در آن بیشتر باشد.

 

بزرگترین مظهر خلوص و پاکبازى و جلوه حقیقت و حق پرستى این خاندان، قیام حسین (علیه السلام) بر ضد یزید و حکومت بنى امیّه بود که یک قیام خالص الهى و نهضت دینى بود.

 

وقتى حسین ( علیه السّلام ) عازم هجرت از مدینه طیّبه به مکه معظمه شد و هنگامى که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم افتاده و سخت نگران شدند. آنان بطور یقین می دانستند که بر طبق اخبار پیغمبر (صلّى الله علیه و آله و سلّم) شهادت در انتظار حسین (علیه السّلام ) است . همچنین با مشاهده اوضاع روز و استیلاى بنى امیّه بر جهان اسلام و وحشتی که از ظلم و ستمشان در دلها افتاده و خفقانى که قلوب مسلمین را فراگرفته بود ؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار آنها به مبازره برخاست نا امید بودند. از سوی دیگر، با امتحاناتى که مردم کوفه در عصر امیر المؤمنین و امام مجتبى (علیهما السّلام) داده بودند، آینده به روشنی معلوم بود . لذا می دانستند که حسین (علیه السلام) به سوى مرگ و شهادت سفر مى کند و احتمال اینکه جریان بطور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف است . در این رابطه، از ابن عباس نقل است که مى گفت:" ما، شک نداشتیم که حسین (علیه السّلام) در کربلا کشته مى شود." (2)

 

یا این جمله فرزدق که به امام گفت : "دلهاى مردم با تو، ولى شمشیرهایشان با بنى امیّه است  " (3)، وضع مردم را در آن روزگار کاملاً شرح مى دهد و هم موقعیت روحانى و ملّى حسین ( علیه السّلام ) را در قلوب معلوم مى سازد و هم ضعف روحى و فقدان شجاعت اخلاقى مردم را بیان مى کند.

 

پس خطا است اگر کسی عوامل سیاسى و منافع مادى و مصالح شخصى یا اختلافات قبیله اى و خانوادگى را در اینجا به حساب آورد و تصور کند که قیام حسین (علیه السّلام) مستند به آن گونه علل بوده است، زیرا حسین مرد خدا و بنده خاص خدا بود. هم اوست که در وصیتنامه معروف به برادرش محمد بن حنفیه فرمود : " همانا من از براى تجاوز و طغیان و خوددارى از قبول حق و براى فساد و ستم بیرون نشدم، بلکه براى اصلاح امور امت جدم محمّد (صلّى الله علیه و آله و سلم ) ، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و بر سیره و روش جدم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرم على بن ابیطالب (علیه السّلام ) بروم …» (4)

 

بنابراین ، حسین (علیه السّلام) در این قیام، نه حکومت و مقام ظاهرى و دنیوى مى خواست و نه گسترش مال و نفوذ و ثروت ؛ حسین ( علیه السلام ) براى اطاعت خدا از بیعت یزید خوددارى کرد و براى اطاعت امر خدا از حرمین شریفین هجرت نمود و براى اطاعت خدا جهاد کرد . لذا براى برانگیخته شدن آن حضرت به این قیام ، باعثى جز امر خدا و اداى تکلیف نبود.

 

« برگرفته‌ از کتاب "پرتوی از عظمت امام حسین (علیه السلام) " ، تالیف : " آیت الله صافی گلپایگانی" » (با اندکی تصرف (

 

فرا رسیدن ماه محرم، ماه بندگی و آزادگی ،

بر شما دوستان گرامی تسلیت باد .




بصیر ::: چهارشنبه 84/11/12::: ساعت 3:16 عصر

یاالله یاالله یاالله یامحمد یاعلی یافاطمه یاصاحب الزمان ادرکنی و لاتهلکنی
ای مولای من امروز روزیست که خداوند سوره هل اتی را در حق اهل بیت نازل کرد.
مولای من ما هم گدای درگه توایم برما هم تصدقی فرما .
میدانم که به خاطر گناهانم دلگیری
ولی با یک دنیا امیدو بخشش رو به درگاه تو اورده ایم
از ما دستگیری کن که ما نیز یتیم و مسکینیم
تو را به جان مادرت فاطمه ما را محروم مگردان
اللهم الجعلنی من المرحومین ولا تجعلنی من المحرومین امین یا رب العالمین




بصیر ::: جمعه 84/11/7::: ساعت 3:30 عصر

هو العلیّ الاعلی

 

یوم غدیر یوم الله ولایت وصی ولیّ علی الاطلاق

 

به بسم الله الرحمن الرحیم است      که در عالم امام لطف عمیم است

امامت در جهان اصلی است قائم     چو اصل قائمش نسلی است دائم

علی ما را امام اولین است        امام اوّلین و آخرین است

که سرّ انبیا و عالمین است       لسان صدق قرآن مبین است

 

سلام و صلوات الهی بر سرّ اسرار و مُشرق انوار، سِرّ انبیاء و مرسلین و سید اوصیا و صدیقین، فاتحه مصحف وجود، بَسمله کتاب موجود، حقیقت نقطه بائیه و نَـیـِّر جلّی و نجم ثاقب، امام الائمه علیّ عالی أعلی حضرت وصّی امیرالمؤمنین امیر عالم و آدم علّی ابن ابیطالب علیه السلام که غدیرش پیام آور آزادی انسانی بر اساس امامت و ولایت و خلافت الهیه است، لذا ولایت فصل حقیقی و صورت دین است که دین الهی با آن کامل شده است «پس حق بحقیقت علی است».

علی نور دل و تاج سر دل       علی سر لوحه سر دفتر دل.

 

شاه لافتی و هل أتی علی ئه     بعد از مصطفی اَمِه آقا علی ئه

خزونه علّم الأسماء علی ئه       أی آئینه خُدا نما علی ئه

 

حضرت استاد صمدی آملی

 

 

 

ذکر حلقه در بهشت « یا علی » است

 

فی الامالی باسناده الی سعید بن جبیر عن ابن عبّاس عن النبی (ص) قال: ان حلقة باب الجنة من یاقوتة حمراء علی صفائح الذهب فاذا دقّت الحلقة علی الصفحة طنّت و قالت یا علی.

 

در کتاب « امالی » به اسناد خودش از سعید بن جبیر از ابن عباس از حضرت پیامبر (ص) نقل کرده است که فرمود:

 

حلقه درِ بهشت از یاقوت سرخ بر ورقه های طلایی می باشد، هنگامی که این حلقه بر روی صفحه کوبیده شود، صدایی میدهد و می‌گوید:

 

 

یا علی

 

از کتاب « انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه » حضرت علامه حسن زاده آملی

 

 




بصیر ::: پنج شنبه 84/10/29::: ساعت 4:35 عصر

 نامه جوان:
« محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی جناب آقای طباطبایی سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جوانی هستم 22 ساله، که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ گویید.
در محیط و شرایطی زندگی می کنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوی الله شده اند.
درخواستی که از شما دارم این است که بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصیحت نمی خواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. 23/10/1355
داود نور محمدی

- توصیه علامه به جوان
« السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشته اید، لازم است همتی برآورده و توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید.
به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار می شوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش می آید رضای خدا را مراعات خواهم نمود، آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید.

 هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته شکر بکنید و هر کدام تخلف شده استغفار. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس تلخ، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات ( حدید ـ حشر ـ صف ـ جمعه و تغابن ) را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید.
ان شاء الله موفق خواهید بود.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی. »




بصیر ::: جمعه 84/10/16::: ساعت 6:59 عصر

شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، عالم و حکیم دوره اخیر عالم تشیع است. در 2 محرم  1296ه.ق در کاظمین دیده به جهان گشود. وی با حمایت پدر که از بازرگانان متدین بود، تحصیلات دینی خود را با جدیت شروع و ادامه داد. اساتید او شیخ محمد حسن توبیرکانی، آقا سید محمد فشارکی اصفهانی و حاج آقا رضا همدانی هستند و بعداً از شاگردان آخوند خراسانی گردید. محضر تدریس او بسیار دقیق بود. او علاوه بر فقه و کلام در علوم تفسیر، حکمت، تاریخ، ادبیات و عرفان نیز مهارت داشت.

در فلسفه، حکیمی عرفان مشرب و در اخلاق و سیر سلوک به مقام مشهور رسیده بود. دیوان اشعار او حاوی اشعار زیبا در مدح اهل بیت علیهم السلام و موضوعات دیگر است. نیز از این عالم بزرگوار 10 کتاب و رساله برجای مانده است. وی در سپیده دم 5 ذی حجه 1611ه.ق در اثر سکته قلبی درگذشت و پیکر پاکش در کنار مقبره علامه حلی در نجف اشرف به خاکسپرده شد. روحش شاد.     

 ای شمع جهان افروز بیا

    وی شاهد عالم سوز بیا

    ای مهر سپهر قلمرو غیب     شد روز ظهور و بروز بیا
 ای طائر سعد فرخ رخ     امروز  توئی  فیروز  بیا
   روزم از شب تیره تر است      ای خود شب ما را روز بیا
    ما دیده به راه تو دوخته ایم       از ما همه چشم مدوز بیا
   عمریست گذشته به نادانی   ای علم و ادب آموز بیا
   شد گلشن عمر خزان از غم  ای باد خوش نوروز بیا
  من مفتقر  رنجور  توام           تا جان به لبست هنوز بیا

                                                                                             

   از دیوان اشعار مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی مشهور به آیت الله کمپانی.   




بصیر ::: جمعه 84/10/16::: ساعت 6:46 عصر

معجزات و کرامات جوادالائمه


معجزات و کرامات به اذن خداوند سبحان از نشانه های ائمه معصومین (ع) است .

نمود معجزات و کرامات ائمه اطهار(ع) از آغاز دوره امامت امام جواد(ع) به بعد در زندگی و سیره معصومین (ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ چرا که محدودیت شدید ائمه در این دوره از سوی مخالفین و ظهور فرقه ها و نحله های گوناگون موجب گشت تا امام جواد (ع) و ائمه پس از او برای اثبات حقانیت و امامت خویش بیش از ائمه قبل، از قدرتی که خداوند سبحان در این خصوص به آنها عطا کرده بود استفاده کنند.

شفای چشم

محمد بن میمون می گوید : به همراه امام رضا(ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم .امام رضا(ع) تبسمی کرد و نامه ای نوشت . به مدینه رفتم در حالیکه چشم هایم به دردی مبتلا بود . به درب خانه امام جواد (ع) رفتم، نامه را تحویل دادم . «موفق» غلام امام گفت : سر نامه را بگشا و در پیش روی امام قرار ده . این کار را کردم، آنگاه حضرت جواد (ع) فرمود : ای محمد وضعیت چشمت چگونه است؟ عرض کردم یا بن رسول الله، همان گونه که مشاهده می فرمایید بیمار است و نورش رفته است .

حضرت جواد (ع) دستش را دراز کرد، بر چشمم کشید ، بینایی ام چون سالم ترین زمانش گشت . دستها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم که بینایی ام را بازیافته بودم و این در زمانی بود که سن حضرت کمتر از سه سال بود.

-مسندالامام الجواد (ع) ،ص117 ،

- الخرائج والجرائح ،ج1،ص 372

- موسوعة الامام الجواد(ع) ،ج1، ص235

- اثبات الهداه ، ج3 ،338

- بحارالانوار ، ج 50 ،ص 46

- مدینة المعاجز ،ج 7 ، ص372

- کشف الغمة ،ج2، ص365

- حلیة الابرار،ج4، ص540

آزادی از زندان

اباصلت می گوید : پس از دفن حضرت رضا(ع) ، به دستور مأمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم ، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به برکت آل محمد (ص)در کار من گشایشی انجام دهد .

هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم ، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای .عرض کردم: به خدا سوگند سخت بی تابم .

فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می کردند ، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم. سپس حضرت فرمود : برو در امان خدا که هرگز نه دست مأمون به تو می رسد و نه دست تو به مأمون.

اباصلت می گوید : همانگونه که حضرت فرمود تا حال مأمون را ندیده ام.

عیون اخبار الرضا (ع) ،ج 2، ص678

خشک شدن دست نوازنده

محمد بن ریان نقل می کند : مأمون برای رسیدن به هدفش [بد نام کردن حضرت امام جواد(ع) ] همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد(ع) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی نداشت .

به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (ع)، صد کنیز زیبا را انتخاب کرد که هریک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند. مأمون به کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند. کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد.

در دربار مأمون مردی به نام مخارق که ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت. وی به مأمون گفت من توان آن را دارم که نقشه ات را - وادار کردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم.

از این رو در مقابل امام جواد (ع) نشست و شروع به خواندن آواز کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند، گرد مخارق حلقه زدند. هنگامیکه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد، امام جواد (ع) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند . دست مخارق از حرکت ایستاد، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.

روزی مأمون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد. مخارق پاسخ داد چون امام جواد(ع) بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت.

الکافی ،ج1،ص 494 - اثبات الهداة ،ج3 ،ص332 - مدینة المعاجز ،ج7 ،ص 303 - حلیة الابرار ،ج4،ص565 - الوافی ،ج3،ص 828 - المناقب ،ج4 ،ص396 - البحار ،ج50،ص61

شهادت عصا بر امامت

یحیی بن اکثم از علمای دربار عباسی می گوید :

روزی برای زیارت قبر رسول خدا (ص) رفته بودم که امام جواد (ع) را دیدم، با او در خصوص مسائل گوناگونی مناظره کردم، همه را پاسخ داد. به او گفتم : خواستم از شما چیزی بپرسم اما شرم دارم از پرسش.

امام فرمودند : بدون آنکه سئوالت را بپرسی من پاسخ آن را می دهم . تو می خواهی بپرسی امام کیست ؟

گفتم : آری به خدا سوگند همین است ؟!

فرمود: منم.

گفتم: بر این مدعا نشانه و حجتی دارید ؟

در این لحظه عصایی که در دست امام بود به سخن آمد و گفت :

" اّنه مولایی امام هذا الزمان و هو الحجة "همانا مولای من حجت خدا وامام این زمان است.

الکافی ،ج1،ص 353 - الامام الجواد (ع) من المهد الی اللحد ، ص 72

میوه دادن درخت سدر

شیخ مفید در ارشاد نقل می کند : زمانی که حضرت جواد (ع) با همسرش ام الفضل از بغداد به مدینه مراجعت کرد، به کوفه که رسید مردم او را مشایعت کردند، هنگام غروب در خانه مسیب فرود آمد و به مسجد وارد شد.

در صحن مسجد درخت سدری قرار داشت که هنوز میوه آن به بار ننشسته بود، امام کوزه آبی خواست و در پای آن درخت سدر وضو گرفت و نماز مغرب را با مردم اقامه کرد. امام در رکعت نخست سوره حمد و اذا جاء نصرالله و در رکعت دوم حمد و قل هو الله را خواند. پیش از رکوع قنوت گرفت. پس ازخواندن رکعت سوم تشهد و سلام داد . پس از نماز مدتی در حال نشسته مشغول تعقیبات و ذکر شد، سپس بلند شد و چهار رکعت نماز نافله مغرب را به جای آورد و تعقیب خواند و دو سجده شکر به جای آورد و ازمسجد خارج شد. امام جواد(ع) هنگامی که به کنار درخت سدر رسید، مردم متوجه شدند که آن درخت به بار نشسته و میوه داده است. از این جریان شگفت زده شدند و از میوه آن خوردند در حالی که میوه های سدر هسته نداشت آنگاه حضرت را برای وداع بدرقه کردند.

موسوعة الامام الجواد (ع) ،ج1 ،ص246- الارشاد ،ص323- کشف الغمة ،ج2،ص358 - بحار الانوار،ج83 ،ص100- وسائل الشیعة ،ج6 ،ص 490 - مدینة معاجز،چ7،ص357




بصیر ::: یکشنبه 84/10/11::: ساعت 8:58 صبح

سالروز شهادت امام محمد تقی (علیه‏السلام)، بخشنده‏ای که در خردسالی به امامت رسید و  خورشید عمرش در جوانی از جور ظالمان غروب کرد، بر همه‏ی پویندگان راه حقیقت تسلیت باد.

 




بصیر ::: یکشنبه 84/10/11::: ساعت 8:57 صبح

باسمه ‏تعالی

 

خردسالی و خردمندی

حضرت امام محمد تقی (علیه‏السلام)، نهمین امام معصوم و فرزند حضرت رضا (علیه‏السلام) است که در سن هفت سالگی به امامت رسید. از آن‏جا که حضرت جواد (علیه‏السلام)،  نخستین امامی بود که در سنین کم به این منصب الهی دست می‏یافت،  شاید این سئوال به ذهن متبادر شود که آیا ممکن است یک انسان در چنین سن کمی به آن حد از کمال رسیده باشد که بتواند جانشین پیامبر خدا گردد و بار مسئولیت‏های ایشان را بر دوش گیرد؟ آیا در امت‏های گذشته نیز چنین چیزی سابقه داشته است؟ آیا این امر برای جامعه ناگهانی و غیر مترقبه نبوده است؟

در پاسخ به سئوالات فوق بیان نکات ذیل راه‏گشا می‏نماید:

1.       به‌طور معمول و بر اساس قواعد طبیعی، رسیدن به دوران شکوفایی عقل و جسم و بروز توانایی‏های فکری و روحی مستلزم گذشت زمان است. اما خداوند به عنوان کسی که خود قواعد طبیعی را بر جریان امور عالم حکم‏فرما نموده، تواناتر از آن است که خود در محدودیت قواعد طبیعی گرفتار آید. به بیان دیگر منعی وجود ندارد که خداوند بنا به مصالحی خاص، زمان لازم برای دستیابی به شکوفایی فکری را برای عده‏ای از بندگان خویش کوتاه ساخته و در سال‏های کمتری خلاصه کند و امکان وقوع این امر در مورد عموم انسان‏ها وجود دارد. علاوه بر این مطلب، هنگام بحث در مورد پیامبران و امامان باید متوجه نکته‏ی ظریف دیگری نیز بود و آن برگزیدگی این گروه از سوی خداوند است که خداوند در قرآن به آن اشاره دارد (1). این اشاره مؤید این مطلب است که آنان از ابتدای خلقت،  به‌واسطه‏ی عنایت خاص خدا و خارج از محاسبات مادی و اسباب و علل ظاهری، حداقل ویژگی‏های لازم برای کسب این مناصب را دارا بوده‏اند.

2.       در مورد سابقه‏ی تاریخی این‏گونه اتفاق ها، قرآن مجید به رسالت حضرت یحیی (علیه‏السلام) اشاره کرده و می‏فرماید:«و در سن کودکی به او مقام نبوت بخشیدیم (2)». همچنین از حضرت عیسی (علیه‏السلام)، نمونه می‏آورد که در همان نخستین روز تولد زبان به سخن ‏گشود و از مادر خود در مقابل سخنان ناروا دفاع کرد، این در حالی‏است که به‌طور معمول حدوداً دوازده ماه زمان لازم است تا طفل زبان به سخن بگشاید. گذشته از این، آنچه از دهان این نوزاد خارج می‏شود (3)، آن سان حکیمانه‏ است که به سخنان حکیمان بزرگسال می‏ماند.

 

با توجه به موارد فوق‏الذکر، حضرت رضا (علیه‏السلام)، خود به این امر آگاه بوده و در جهت آشنا کردن فضای ذهنی عموم مسلمانان، علی‏الخصوص شیعیان و محبین، تلاش‏هایی را صورت داده بودند. به عنوان مثال؛ یکی از یاران حضرت رضا (علیه‏السلام)، می‏‏گوید:« در خراسان و در محضر امام رضا (علیه‏السلام)، حاضر بودیم. فردی پرسید: مولای من، اگر پیش‏آمدی رخ داد، به چه کسی مراجعه کنیم؟ امام فرمود: به فرزندم ابوجعفر و چون آن فرد سن حضرت جواد را کم شمرد، حضرت رضا (علیه‏السلام) به او فرمود: خداوند عیسی‏بن‏مریم را در سنی کمتر از سن ابوجعفر، رسول، پیامبر و صاحب شریعت تازه قرار داد. (4)»

علی‏رغم آنچه در مورد امکان دست‏یابی‏ یک انسان در سنین خردسالی به مناصب بزرگ الهی گفته شد و نیز کوشش حضرت رضا (علیه‏السلام) در جهت تغییر الگوی ذهنی جامعه، مستندات تاریخی گویای این مطلب است که به دلیل تازگی و بداعت این اتفاق، در ذهن مردمی که از معارف امامان قبلی دور بوده و از تعلیمات کافی بهره‏مند نشده بودند، سؤالاتی پیش آمد. به همین جهت و با انگیزه‏ی حقیقت‏یابی و کشف تکلیف، شیعیان اجتماعاتی تشکیل دادند و در دیدارهای خود با حضرت جواد (علیه‏السلام)، پرسش‏هایی مطرح کردند تا از رهگذر این آزمایش، امام خویش را بشناسند و از وجود علم امامت نزد وی اطمینان حاصل کنند. امام نیز که بنا به مشی روشن‏گر و اطمینان‏بخش خود، بدون هیچ ابایی در این جلسات حضور می‏یافتند، با بیان پاسخ‏های قانع‏کننده و بدیع به سؤالات مطرح شده از سوی علما و فقها، به عنوان نمایندگانی از عموم مردم، آنان را قانع کرده و موجبات اطمینان قلبی آنها را فراهم می‏آوردند. (5) البته با در نظر داشتن دقت موشکافانه‏ی موجود در سنت ائمه‏ی‏‏اطهار نسبت به مسائل فکری و عقیدتی و تعلیمات آنها به شاگردان خود، پرسش‏گری عموم جامعه‏ی شیعه و نیز حرکت امام در جهت پاسخ‏گویی و رفع شبهه، اموری کاملاً طبیعی هستند.

 

(در تهیه این مناسبت‏نامه از کتاب سیمای پیشوایان، نوشته‏ی آقای مهدی پیشوایی استفاده شده است)

 




بصیر ::: یکشنبه 84/10/11::: ساعت 8:50 صبح

مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم. باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.

نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعا در قنوت نماز

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »

قرآن

آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

نماز شب

« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »

توسل به ائمه أطهار(ع)

آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »

توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

دعا برای فرج امام زمان(ع)

از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

دل هیچ کس را نرنجانید!

دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
تا توانی دلی بدست آور *** دل شکستن هنر نمی باشد

رفع ناراحتی های روحی

آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. »

حق الناس

آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»

اوراد و اذکار معمول

بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار.

رفتن به مساجد

زیارت مشهد اعظم ـ برای کسی که مجاور آنجاست ـ در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است!

زیارت برادران مومن

زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند.

رفع گرفتاری

علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »

حدیث عنوان بصری

آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »

دعای کمیل و زیارت جامعه

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه ( در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است ) را در روزهای جمعه تأکید داشتند. »

حضور قلب

حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: « آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:

قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:
سررشته دولت ای برادر به کف آر   ***   وین عمر گرانمایه به خسران مسپار
یعنی همه جا با همه کس در همه جا *** می دار نهفته چشم دل جانب یار »

توصیه به توبه و استغفار

برادران عزیزم! ـ خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید ـ هشیار باشید که به ماههای حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهای باری تعالی بر ما؛ پس قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نمائیم با شرائط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.
پس شب جمعه ـ یا روز شنبه ـ نماز توبه بخوانید ـ شب جمعه یا روز آن ـ سپس روز یکشنبه از روز دوم ماه اعاده کنید آن را. سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است. [ منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه کبری، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان ]. پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه نمائید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیبهای بزرگ تان را کوچک و کم نمائید.

« مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز می گردم. »

برآورده شدن حاجت

« مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. »

عرضه خود به امیرالمؤمنین

حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره) می فرماید: « روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است: اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگر این که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو. »

دعای "یا من احتجب..."

« آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای « اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره...» را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.

این دعا با مختصر اختلافی در لفظ، در «مهج الدعوات» ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است. »

تقویت حافظه

آن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.

مدد از روح بزرگان

« آقای قاضی(ره) به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید. »

عمل به دانسته ها

برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.

کلید سعادت دنیا و آخرت

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »

مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.




بصیر ::: جمعه 84/10/9::: ساعت 5:50 عصر

<   <<   6   7   8      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :140275
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<